تعادل در سکته مغزی:
با توج به اين که توانايي حفظ تعادل بدن روی سطح اتکا طی وظايف حرکتی و شرايط محيطی متفاوت،عامل مهمی در فعاليت های روزانه است.
اختلال های تعادلی به دنبال سکته مغزی،بخصوص در وضعيت ايستاده.مشکل عمده ای در عملکرد حرکتی فرد محسوب می گردد.
به اين سبب،تمرين بر روی تعادل بيمار يکی از بخش های مهم توانبخشی وی می باشد.
تعادل ،شامل تنظيم حرکت سگمان های مختلف بدن روی مفاصل تحمل کننده وزن می باشد.توانايي قرار دادن بدن در داخل سطح اتکا موجب می شود که قادر به انجام اعمال مختلف به صورت موثر و کارا باشيم.اين اعمال شامل حمايت اندام تحتانی و حرکت بدن روی پاها در حالت نشسته يا ايستاده،وظايف حرکتی دستی،بالا و پايين بردن وزن بدن در حالت ايستاده يا انتقال جرم بدن از محلی به محلی ديگر حين راه رفتن است.ما در اغلب موارد فقط اييستاده ايم،.با اين وجود،حتی ساده ترين کارها مانند نفس کشيدن و چرخاندن سر نيز با نوسان های خط ثقل همراه است. و ممکن است تعادل را بر هم بزند که فعاليت های عضلانی حرکات کوچک در مفصل مچ پا وران را با اين نوسان ها مقابله می کند.
توانايي حفظ تعادل و وضعيت ثابت برای انجام مهارت های حرکتی لازم است .و شرايط محيطی و نوع وظيفه حرکتی بر آن اثر می گذارد.
تنظيم ديناميکی تعادل بين سگ هايمان مرتبط،زمانی کخ نسبت به يکديگر حرکت می کنند،.نقش مهمی را در کنترل تعادل ايفاء می کند.
مشخصه های مکانيکی حفظ تعادل به هنگام حرکت با سيستم عصبی مرکزی دارای هماهنگی خاصی است.
طبق نظر چز ،تنظيم های لازم جهت حقظ وضعيت و ايجاد حرکت سه هدف مهم را دنبال می کند:
-
حمايت بدن در برابر نيروی جاذبه و ساير نيرو های خارجی.
-
حفظ مرکز ثقل بدن روی سطح اتکا.
-
حفظ ثبات قسمتهای مختلف بدن هنگام حرکت ساير بخش ها.
تطابق وضعيتی به منظور حفظ تعادل توسط فعاليت های عضلانی و حرکات سگمان ها بدست می آيد.اين تنظيم ها ناشی از مکانيسم های داخلی (بعنوان مثال،قدرت عضلات،بينايي،لامسه،حس عمقی،حس وستيبولار)و شرايط محيطی است.در حالت ايستاده،حفظ مرکز جرم بدن در محدوده سطح اتکاء امکان پذير است .و تعادل خارج از ان،بدون ساختن محدوده جديد(با گام برداشتن)يا زمين خوردن ممکن نيست.
هدف از گام برداشتن،قرار دادن مرکز جرم در داخل سطح اتکاء با توجه به سرعت افقی مرکز جرم است.محدوده ثبات در شرايط متفاوت،فرق می کند.چناچه شخص از قبل پيش بينی اختلال تعادل را کرده باشد. يا اينکه آوران های بينايي غلط تفسير شود يا ترس از افتادن داشته باشد،محدوده ثبات تفاوت خواهد کرد.
نقش آوران های حسی جای بحث دارد. اما بدهی است آوران های مهم با توجه به شرايط محيطی و نوع عمل با روش مخصوص هماهنگ می شود.به دليل فراوانی سيستم های حسی اگر در يک سيستم؛ اختلالی رخ دهد .ساير حس ها اين اختلال را جبران می کنند.آوران های بينايي با فراهم کردن اطلاعاتی در مورد ارتباط شخص با محيط اطراف و پيشگويي اغتشاش ها نقش مهمی در کنترل تعادل دارند.مثلا،بينايي اين امکان را به ما می دهد. که بدانيم چه زمانی به پياده رو می رسيم.،بنابرين قدم های خود را به طور مناسب تنظيم می کنيم.بينايي به تعيين جهت يابی عمودی کمک می کند .و زمانی که محدوده تکيه گاه کوچک است. يا در انجام مهارت هايي با سطح پايين،نقش مهمی ايفاء می کند.
آوران های پوستی کف پا جهت حفظ تعادل در حالت ايستاده و کنترل گام برداشتن نقش به سزايي دارند.هنگامی که حفظ تعادل يک چالش محسوب می گردد.،توجه به اطلاعات مناسب و مربوطه بسيار مهم است.سالمندان و افرادی که تعادل ضعيف دارند يا دچار سکته مغزی شده اند،اگر بخواهند دو وظيفه حرکتی هم زمان را انجام دهند،دچار مشکل می شوند.توانايي توجه ثابت به يک وظيفه حرکتی و جلوگيری ازبروز آشفتگی،توانايي حفظ تعادل پس از سکته مغزی مربوط می شود.
هنگامی که مشغول فعاليت های روزمره هستيم.،سيستم وضعيتی با چالش های مهمی مواجه است. از جمله حفظ وضعيت ثابت،ايجاد تطبيق وضعيتی برای انجام حرکات هدفمند و ايجاد تطابق با حرکات انجام شده.
در مواردی که اغتشاش غير منتظره ای وارد می شود .سيستم بايد به طور مناسب و سريع عکس العمل نشان دهد.عملکرد های روزانه، نياز های مکانيکی و عملکردی مداوم در سگمان های مربوطه و مطابق با وضعيت فرد(راستای بدن)را می طلبد.
نشان دادن عکس العمل در برابر نيروهای خارجی بر هم زننده تعادل(ايستادن روی سطح متحرک،هل دادن در محل های شلوغ)و انتقال جرم بدن از يک وضعيت به وضعيت ديگر(راه رفتن،برخاستن)موجب نياز های پيچيده ای می گردد.بنابرين الگوی فعاليـت عضلانی و حرکت سگمانی(حرکاتی که در مفصل رخ می دهد،فعاليت عضلانی به عنوان حرکت دهنده اصلی و يا سينرژی)نيز متفاوت می باشد.به بيان ديگر،تنظيم های وضعيتی از نظر وظيفه حرکتی و محتوا اختصاصی می باشد. که در بسياری از آزمايشگاه ها و تحقيقاات بالينی نيز نشان داده شده است.در انجام تمام اعمال ماهرانه،حفظ تعادل،بعنوان بخش مهمی از مهارت محسوب می شود.
اگر اتفاق غير منتظره ای رخ بدهد يا عکس العمل سريع و مناسب با شکست روبه رو شود.،فرد زمين می خورد،مانند وقتی که فرد خود را فراتر از آستانه توانايي اجرای حرکت و يا در معرض اغتشاش بيش از حد قرار می دهد.اگر سيستم حسی و عصبی عضلانی دچار آسيب شود،احتمال افتادن افزايش می يابد و در اين شرايط شخص قادر به انجام اعمال طبيعی و مهارتی نخواهد بود.
تنظيم هايي که جهت حفظ تعادل به کار می رود متنوع است.عکس العمل تعادلی و رفلکس های وضعيتی از نيم قرن گذشته در مقالات علمی فيزيوتراپی و توانبخشی معرفی شده. تاکنون نيز جهت ارزيابی و درمان اختلال تعادل مورد استفاده قرار گرفته است.اگرچه به عنوان عامل حفظ تعادل هنگام حرکت مهارتی محسوب نمی شود.اين موارد نشانگر اين ادعای قديمی است. که حفظ تعادل ضرورتا رفلکسی يا واکنشی است و اختصاصی بودن تنظيم های وضعيتی(تعادل) در فيزيوتراپی را در می کند.
در واقع ادعا شده است که اين تطبيق ها برای جبران اعتشاش هنگام اعمال حرکتی ارادی رخ می دهد.
بيماران ،نيازمند کسب مجدد مهارت حفظ تعادل در موقعيت های مختلف زندگی روزمره که قسمت اعظم آنها خرمات ارادی بدن و اندامها می باشد،هستند.
کسب مجدد توانايي انجام حرکات عملکردی پس از آسيب عصبی،در آموزش حفظ تعادل اهميت زيادی دارد.البته متاسفانه تاکنون آموزش تعادل به طور جدی در مراکز درمانی مورد توجه قرار نگرفته است.
طبق شواهدعلمی،بهبود،تنها در صورتی حاصل می گردد که تمرينات تجويز شده،مواردی باشد که بيمار در زندگی روزمره با آنها مواجه است،علاوه بر اين محدود ثبات نيز بايد افزايش يابد.
نتايج تحقيقات حاکی از آن است که اگر عضلات اندام تحتانی جهت حمايت جرم بدن و تنظيم حرکات،خيلی ضعيف باشند.،تمرينات شديد افزايش قدرت عضلات اجتناب ناپذير خواهد بود.
سکته ساقه مغز(Brainstern Stroke)
سکته مغزی در کودکان-زبان پريشی اکتسابی دوران کودکی
آسیب مغزی آنسفالوپاتی هیپوکسیک_ایسکمیک
اینستاگرام کلینیک یاشا ـ خدمات گفتاردرمانی ـکاردرمانی ـ روانشناسی در گرگان