درمان و توانبخشی آفازی
اصول کلی درمان:
برای درمان آفازی علی رغم اینکه در هر بیمار با بیمار دیگر متفاوت است. و برای همه بیماران نمی توان از یک روش و رویکرد یکسان استفاده کرد و کاملا به شرایط فردی،خانوادگی،روانی – اجتماعی واقتصادی بستگی دارد. اما دارای اصول کلی است که برای همه بیماران یکسان است که در این بخش به آنها اشاره می کنیم.
1.درمان آفازی یک درمان تیمی است و گفتار درمان با سایر اعضاء تیم باید در ارتباط باشد اعضاء تیم درمان شامل:نورولوژیست،گفتاردرمان،فیزیوتراپ،کاردرمان،نوروسایکیاتریست،روانپزشک،روان شناس،پرستار،مددکار اجتماعی،مراقبین و خانواده بیمار.
2.درمان باید توسط یک گفتار درمان با تجربه علمی و عملی انجام شود. درمانگر آفازی، تکنیسین یا معلم گفتار و زبان نیست. بلکه متخصصی است که با توجه به دانش نوروساینس و تخصصی خود رویکردهای مناسب را برای تحریک سیستم زبانی بیمار به کار می گیرد.
3.براساس ساختارICFسازمان جهانی بهداشت هدف از درمان آفازی این است که بیمار به بالاترین سطح عملکرد ارتباطی برای یک زندگی مستقل در جامعه برسد.
4.در ارائه تمرینات حتما باید شرایط اجتماعی و نیازهای ارتباطی او را در نظر گرفت. و حتما از تمریناتی استفاده شود که برای بیمار کاربردی باشد. به عنوان مثال یادگیری اسامی اعضاء خانواده یا شماره تلفن برای بیمار مناسب تر است تا اینکه اسم حیوانات یا مکعب های رنگی را یاد بگیرد. به عنوان مثال : برای کار کردن بر روی نامیدن بیمار و آموزش واژگان حتما از واژه های کاربردی برای بیمار استفاده شود. و یا برای آموزش درک و بیان جملات از جملات کاربردی در ارتباطات روزمره استفاده شود.
5.سعی شود در طول درمان از بافت های کلامی ارتباطات روزمره بیمار استفاده شود.
6.در ابتدای جلسات و در طول جلسات حتما برای بیمار و خانواده او به زبان ساده و دقیق شرایط توضیح داده شود. و بیمار هم به خصوص در بیماران با شرایط وخیم تر تشویق شوند که از سایر روش های ارتباطی مانند حالات چهره و اشاره و… برای برقراری ارتباط استفاده کنند.
7.بعد از هر دو یا سه جلسه درمان میزان پیشرفت بیمار بررسی شود و حتما هم نظر بیمار و خانواده او بررسی شود.
ساختار کلی یک جلسه آفازی درمانی:
طول هر جلسه درمانی به شرایط بیماربستگی دارد ولی اگر بیمار درمرحله حاد سکته مغزی قرار دارد. بهتر است طول جلسات کوتاه باشد حدود 10-20 دقیقه وبیمار را زیاد تحت فشار قرار ندهیم.اما زمانی که بیمار به مرکز توانبخشی ارجاع شد می توان طول جلسات را بین 30-45 دقیقه افزایش داد.
ساختار کلی یک جلسه درمانی بدین صورت است که ابتدای جلسه با یک سلام و احوالپرسی شروع می شود. و یک محاوره کوتاه در حد 5 دقیقه با بیمار داشته باشید،سپس ارزیابی از تمرینات جلسه گذشته داشته باشید،سپس اهداف و برنامه های جلسه جاری را اجرا کنید،در پایان جلسه را با تمریناتی که بیمار قادر است انجام دهد ادامه دهید و مشاورات لازم هم به خانواده و بیمار ارائه دهیدو در انتها هم خداحافظی با بیمار انجام دهید.
برای انجام تمرینات در جلسه درمانی باید به بیمار زمان کافی داده شود و بیمار را در فشار زمانی قرار ندهیم.
حتما جلسه با تمریناتی پایان یابد که بیمار در انجام آنها ماهر است. و تسلط دارد تا بیمار خاطره خوبی از جلسه درمانی داشته باشد.
جلسه درمانی بیمار طوری تنظیم شود که بیمار آفازی با بیماران کودک که اختلال رشدی دارند در کلینیک حضور نداشته باشد.
در تنظیم جلسات به زمان مصرف داروهای بیمار،زمان بیدار شدن و خوابیدن و غذا خوردن بیمار و جلسات فیزیوتراپی و کاردرمانی توجه شود.
رویکردهای درمانی آفازی:
رویکردهای درمانی مختلفی بعد از جنگ جهانی دوم در ارتباط با توانبخشی و درمان آفازی مطرح شده است.
یکی از تقسیم بندی های اولیه و سنتی در مورد رویکردهای درمان آفازی شامل:
رویکرد های تحریکی(Stimulatory or Restorative Approach):در این رویکردها اعتقاد بر این است که در اثر ضایعه مغزی زبان از بین نرفته است .بلکه مسیرهای دسترسی به زبان دچار آسیب شده است که از طریق روش های درمانی مختلف می توان مراکز زبانی را تحریک کرد و موجب بهبود عملکرد زبانی بیمارشد.
رویکردهای جبرانی(Compensatory Approach):در این رویکردها اعتقاد بر این است که در اثر ضایعه مغزی مدالیته های زبانی از بین رقته است و فرد برای برقراری ارتباط با از روش های جایگزین و جبرانی استفاده کند.
سایر رویکردهای درمانی آفازی:
علاوه بر دو رویکرد کلی ، رویکردهای دیگری هم بر اساس ورود متخصصین مختلف به حیطه مطالعات آفازی ایجاد شده است. که هریک از این رویکردها از دیدگاه خاصی به درمان آفازی می پردازند.این رویکردها عبارتند از:
1.رویکرد تحریکی(شوئل،وپمن و دارلی)
2.رویکرد اصلاح رفتار
3.رویکرد لوریا یا سازمان دهی مجدد عملکردی
4.رویکرد کاربردشناختی
5.رویکرد عصب –زبانشناختی
6.رویکرد نو پیوندگرا
7.رویکرد کلاسیک جدید
رویکرد تحریکی شوئل:
این رویکرد یکی از رویکردهای سنتی و اولین رویکردها در درمان آفازی است که توسط Hildred Schuell’s در دهه 1960-1970 طراحی شد. و بعدها توسط Wepman’s و Darley نیز با تغییرات و اصلاحاتی توسعه یافت.تمام رویکردهایی که برای درمان آفازی استفاده می شوند به نوعی تحریکی هستند و می توان گفت: تمام رویکردهای توانبخشی آفازی به نوعی زیر چتر رویکرد تحریکی قرار می گیرند.
در این دیدگاه اعتقاد بر این است که اولا“ زبان یک کارکرد روانشناسی پیچیده است که در کل مغز پردازش می شود. وثانیا“آفازی یک اختلال واحد است که دارای شدت های مختلف می باشد ودر اصل به نوعی زیر بنای تئوریک این رویکرد نظریه کل گراها در مورد رابطه زبان و مغز است.
در این رویکرد اعتقاد بر این است که علت تفاوت افراد در آفازی های مختلف وجود علائم همراه در آنان مانند آپراکسی کلامی و … است. همچنین در این رویکرد اعتقاد بر این است که در آفازی دانش زبانی از بین نمی رود بلکه راه های دسترسی به آن آسیب می بیند.
تعریف رویکرد تحریکی:رویکرد تحریکی عبارت از یک روش تحریک حس شنیداری است .که در آن محرکهای شنیداری به صورت فشرده و کنترل شده به بیمار ارائه می شوند.
اصول رویکرد تحریکی شوئل:
1.باید ازمحرک های شنیداری فشرده برای تحریک استفاده شود. اولویت در استفاده از محرک های شنیداری است اما در صورت لزوم می توان از محرک های دیگ مثل بینایی هم استفاده نمود.
2.محرک باید طوری باشد که بتواند باعث ایجاد تغییری در مغز شود و اثر تحریک کنندگی داشته باشد .که باید متناسب با سطح عملکرد بیمار باشد.
3.محرک شنیداری باید تکراری باشد یعنی،ممکن است یک محرک با یک بار ارائه تحریکی انجام ندهد و اثری نداشته باشد ولی بعد از چند بار تکرار اثر تحریکی داشته باشد.
4.هر محرک باید منجر به بروز یک پاسخ شود،که براساس آن می توان کیفیت تحریک را ارزیابی کرد.
5.در این رویکرد پاسخها فقط باید استخراج شوند نه اینکه با کمک درمانگر گرفته شوند. یا اصلاح شوند و اگر محرکی منجر به بروز پاسخ نشد باید آن محرک حذف شود.
6.حداکثر تعداد پاسخها باید از بیمار گرفته شود یعنی هر چه تعداد محرکها بیشتر باشد تعداد پاسخ ها بیشتر است.
7.برای ایجاد انگیزه و تشویق بیمار باید متناسب با شرایط بیمار از بازخوردها و تشویق های مناسب در هنگام پاسخ های صحیح بیمار استفاده کرد.
8.درمانگر باید به صورت منظم وفشرده با بیمار کار کند ویک برنامه درمانی دارای توالی متناسب با شرایط بیمار برای دستیابی به حداکثر بهبودی انجام شود.
9.جلسات باید ابتدا از محرکهای آسان شروع شوند و به اصطلاح warm-upباشد و سپس به سوی تمرینات مشکلتر پیش روند.
10.تکالیف درمانی باید به اندازه کافی و متنوع با توجه به شدت نقص بیمار ارائه شوند.
11.برای ارائه محرک های جدید باید از روش ها و محرک های آشنا برای بیمار استفاده شود.این اصل به بیمار اجازه می دهد که روی پردازش زبان تمرکز کند و نیاز نداشته باشد پردازش جدیدی را انجام دهد.
درمان تحریک موضوعی زبان Thematic Language Stimulation (TLS)
این روش درمانی بر اساس رویکرد تحریکی شوئل است که توسط Wepman طراحی شده است.
تحریک موضوعی زبان یک روش سیستماتیک درمان آفازی است،که واژگان مرتبط با یک موضوع (واژگانی که از لحاظ معنی مرتبط با هم هستند)را از طریق تحریک چند کاناله با هدف تغییر در پردازش زبان برای ارتباط عملکردی به کار می گیرد.
یک برنامه منظم وسازمان یافته درمان آفازی است .که از لغات مرتبط با یک موضوع ،با روشهای تحریکی گوناگون برای بهبود عملکرد ارتباطی زبان در بزرگسالان استفاده می کند.
در این رویکرد مانند رویکرد درمانی تمرکز روی محتواcontent-centered treatment approach که توسط wepmanارائه شده روی ایده و موضوع تکیه می شود.
محتوا های انتخابی باید مرتبط با شخص باشند. زیرا مردم بیشتر علاقه دارند در مورد موضوعاتی صحبت کنند که در ارتباط با خودشان باشند.مثلا برای یک خانم خانه دار واژگان مرتبط با پخت وپز انتخاب می شوند و برای یک ورزشکار واژگان مرتبط با ورزش.
درمان تحریک موضوعی زبان
برای هر موضوع باید 8 تا 10 واژه(شامل فعل،اسم صفت) انتخاب شوند که کاملا مرتبط با شرایط فرد باشند وبرای تحریک از تکرار تمرینات،سوالات چند گزینه ای و گزینه های پر کردن جای خالی استفاده می کنیم.
در این روش باید:تحریکات کافی و فشرده باشند و بیشترین پاسخ را از بیمار استخراج کنند.
رویکرد کاربرد شناسی Pragmatic Approach
در این رویکرد برخلاف رویکرد تحریکی که تکالیف محدود در موقعیت های محدود به کار می رفت. در این رویکرد روی کارکرد اصلی زبان یعنی استفاده از آن در زندگی واقعی تاکید می شود. و روی استفاده از زبان در بافت تکیه می شود.
یکی از روشهای درمانی استفاده شده با این رویکرد روش افزایش کارایی ارتباطی بیمار آفازی PACEاست.
روش افزایش کارایی ارتباطی بیمار Promoting Aphasics’ Communication Effectiveness (PACE)
دیومین و ویلکاکس در سال 1978 این روش را توصیف کردند و به این ترتیب مکالمات مربوط به دنیای واقعی را تقویت کردند. این روش به معنای افزایش کارایی ارتباطی در بیماران زبان پریش است. این روش بعد ها در سال 1981 مجدداً توصیف شد و از آن زمان تا کنون به طور گسترده ای استفاده شده و بارها تجدید نظر شده است. در بین مختصه های بی همتایی که این برنامه دارد ،مهم ترین آن تاکید بر انتخاب آزادانه ی روش ارتباطی است. و همچنین در اختیار گذاشتن فرصت مساوی برای درمانگر و درمانجو و سایرمسیرها ارتباطی برای فرستادن و دریافت پیام.
مختصه ی دیگر این برنامه این است که اطلاعات رد و بدل شده بین درمانگر و درمانجو باید تازه باشد. همچنین همین جنبه ازPACE آن را به شدت از رویکردهای سنتی متمایز می کند. که در آن ها درمانگر تلاش می کند که نمای کارت ها را کاملاً بصورت کلامی آموزش دهد. این روش به شدت برای مراجع تقویت کننده است. و معمولاً به همین میزان درمانگر را نیز تقویت می کند. در روش درمانی PACE به سهولت می توان از تکنیک های دیگری که در درمان های سازمان یافته تر استفاده می شود،استفاده کرد.
به بیمار اجازه داده می شود از هر راهی(گفتار،اشاره،نوشتن و یا حالات چهره) که می خواهد برای انتقال اطلاعات استفاده کند.
وقتی انتقال اطلاعات توسط بیمارموفقیت آمیز بود درمانگر از فیدبک های متناسب محیطی استفاده می شود.
اجرای روش PACE:
تعداد 10 کارت مصور بین درمانگر و بیمار قرار می گیرد. اشیاء مربوط به این تصاویر نیز در یک گوشه ی میز قرار داده می شود.کلمات نوشته شده ی مربوط به تصاویر نیز در گوشه ی دیگر میز قرار داده می شود. مداد و کاغذ برای نوشتن روی میز قرار دارد. درمانگر و بیمار به نوبت آیتم هایی را از کارت های محرک انتخاب می کند و آنچه را که انتخاب کرده اند از طریق نشان دادن کارت نوشته ، شئ مربوطه ، نوشتن و حرف زدن یا ایما و اشاره به دیگری توضیح می دهد. هر نشانه ای که منجر شود که پیام بین این دو رد و بدل گردد ، پاداش می گیرد.
رویکرد اجتماعی Social Approach
هدف رویکرد اجتماعی این است که بیمار آفازی به عنوان یکی از اعضاء جامعه بتواند با افراد دیگر جامعه ارتباط موثر برقرار کند.دلیل استفاده از این رویکرد این است که :1)آفازی یک اختلال مزمن است وممکن است فرد سالیان متمادی با آن زندگی کند. و بنابراین باید بتواند در جامعه ارتباط مناسبی با افراد جامعه داشته باشد.2)بسیاری از افراد آفازی به علت مشکلشان ممکن است دچار انزوای اجتماعی،از دست دادن استقلال فردی،محدودیت درفعالیتهاو…شوند.
به همین دلیل هدف از استفاده این رویکرد این است که فرد بتواند در جامعه ارتباط موثر برقرار کند.
Life Participation Approach to Aphasia (LPAA)
این رویکرد توسط Chapey و همکارانش طراحی شده است.
طبق تعریف این رویکرد یک رویکرد مراجع مدار است. برای اینکه بیمار آفازی به اهداف فوری و طولانی مدت زندگیش دست یابد.به عبارت دیگر در این رویکرد اهداف درمانی و اجرای روشهای درمانی طوری طراحی می شوند که به زندگی واقعی فرد نزدیک باشند. و نیاز های واقعی زندگی بیمار در تمام تصمیم گیری های درمانی مد نظر قرار می گیرد.مثلا“در مراحل اولیه CVAهدف واقعی درمان برقراری ارتباط با کادر درمانی است. اما در مراحل بعدی هدف درمان بازگشت به شغل اولیه یا بازگشت به فعالیت های اجتماعی قبلی است.
در این رویکرد هنگام مداخلات باید هم به عوامل فردی و هم به عوامل محیطی و اجتماعی بیمار آفازی توجه شود.
Language-Oriented Therapy (LOT)
این روش توسط shewanو Bandurدر سال 1986 طراحی شده است.
این روش یکی از روش های رویکردPsycholinguistic در درمان آفازی است. روانشناسی زبان نام شاخۀ علمی نسبتاً جدیدی است که از محل تلاقی زبانشناسی و روانشناسی جوانه زده است. موضوع این علم مطالعۀ جنبههای ذهنی زبان یا به عبارت دیگر رابطۀ ذهن و زبان است.
در این روش معتقدند که محتوای زبان برای درمان خیلی مهم است.
در این روش درمانی زبان به 5 مودالیته تقسیم می شودکه عبارتند از:پردازش شنیداری،پردازش بینایی،ارتباط کلامی-جسچری،بیان شفاهی و بیان نوشتاری.که درمان هر مودالیته با دیگری تداخلی ندارد. وهر مدالته نیز خودش به چند زیر مجموعه تقسیم می شود.
در LOTمحرک ها در 10 بلوک از لحاظ سختی ارائه می شوند.
گفتاردرمانی خوب در گرگان ـ اختلال صدای گفتاری (SSD)
انواع روش های درمانی لکنت زبان
اینستاگرام کلینیک یاشا ـ خدمات گفتاردرمانی ـکاردرمانی ـ روانشناسی در گرگان