پاک کردن ذهن از مانع نمی توانی، چون…
ذهن خود را از نتوانستنها خالی کنید.
ساموئل جانسون
اگر کسی در خواست تو را رد کند، چه احساسی به ات دست می دهد؟ فرض کن سؤال کنی: می شود این ماه زودتر چک حقوقی ام را دریافت کنم؟ آخر هفته می خواهم به مسافرت بروم”، و رئیست پرخاش کنان بگوید: “نه، نمی توانی، چون هنوز از طرف بخش مالی تأیید نشده است.”
متوجه شدی که چطور کلمات “نه، نمی توانی، چون” مثل درهایی هستند که محکم توی صورتت می خورند؟ این کلمات بین تو و بقیه ی مردم ایجاد تضاد و ناسازگاری می کند، زیرا آنچه را می خواهی به تو نمی دهد.
چقدر احساس تو بهتر می شد اگر رئیست به جای اینکه بگوید تو نمی توانی این کار را بکنی، به این مسأله اشاره می کرد. که چه می توانی بکنی و می گفت: بله، به محض اینکه امور مالی چک حقوقی ات را تأیید کرد، می توانی آن را بگیری. کلمات “بله” و به محض اینکه”، مثل دری است که به روی تو باز می شود.
از حالا به بعد اگر کسی چیزی از تو خواست، یادت باشد که اغلب می توانی خواسته ی او را براورده کنی، منوط به یک شرط کوچک.
به جای اینکه بر این متمرکز شوی که چه کاری را نمی توان انجام داد و چرا. سعی کن بفهمی چطور و چه موقع می توان کاری را انجام داد.
به جای اینکه بگویی: ما نمی توانیم بازی را شروع کنیم چون هنوز داور نیامده است ، بگو: به محض اینکه داور بیاید، می توانیم بازی را شروع کنیم .و اگر تا پنج دقیقهی دیگر سر و کله اش پیدا نشد، به هر حال بازی را شروع می کنیم.
به جای اینکه به کسی بگویی: “ما نمی توانیم بفهمیم این کالا موجود است یا نه. چون کامپیوترمان از کار افتاده است. بگو: “به محض اینکه کامپیوترمان راه افتاد، می توانم ببینم این کالا موجود است یا نه. دارند در موردش کار میکنند و اگر بخت یارمان باشد، تا چند دقیقه ی دیگر روی خط اینترنت خواهیم بود.”
محرومیت در برابر تدبیر
یکی از زیباترین پاداش های زندگی این است که هیچ انسانی نمی تواند به کسی کمک کنند مگر اول به خودش کمک کند
رالف والدو امرسون
اگر به کسی بگویی نمی تواند کاری را انجام دهد، آنچه را می خواهد از او دریغ میکنی. و از این بابت از تو دلخور جای اینکه توضیح بدهی چه کارهایی را نمی توان انجام داد چه کارهایی را می توان انجام داد. به جای اینکه مردم را از خود به آنان کمک کن. تلاش صادقانه ی تو در کمک به آنان، به خودت نفع می رساند.
مردی که از همسرش جدا شده بود و با سه فرزندش زندی می کرد. گفت که این مسأله چه تفاوتی در زندگی اش ایجاد کرد. گفت “من تمام مدت با بچه ها مخالفت می کردم. هر وقت به سراغم می آمدند تا در موردی اجازه بگیرند، پاسخ منفی بود. از اینکه هر تقاضایی را رد می کردم، احساسی بد داشتم.
“نه، تو نمیتوانی ماشین را ببری، چون خودم به آن احتیاج دارم. نه، تو نمی توانی دوستانت را به خانه دعوت کنی. چون هنوز کارهایت را تمام نکرده ای. ونه، تو نمی توانی بازی ویدیویی کنی، چون تکلیف مدرسه ات را انجام نداده ای. ونه، تو نمیتوانی بستنی بخوری، چون هنوز شامت را نخورده ای “.
همایش تانگ فو به من نشان داد که لزومی ندارد بدجنس باشم .و می توانم از عبارات «به محض اینکه» و «درست بعد از» استفاده کنم. و در مورد آنچه بچه ها می خواهند، به آنان اجازه بدهم. و من به این صورت با آنان کنار آمدم:
“به محض اینکه از خرید برگشتم، تو می توانی ماشین را ببری. وبعد از اینکه کارهایت را انجام دادی، می توانی دوستانت را دعوت کنی. به محض اینکه تکالیف مدرسه ات را تمام کردی، می توانی بازی ویدیویی کنی. ودرست بعد از اینکه شامت را خوردی، می توانی بستنی بخوری.”
لینک های مرتبط با ” پاک کردن ذهن از مانع « نمی توانی » ”
خدمات روانشناسی و مشاوره در گرگان
عکس العمل والدین به معلولیت فرزند
با ما همراه باشید :