افراد با نیاز های ویژه
بعضی از افراد ممکن است در جامعه و در سیستم آموزشی مشکلات خاصی داشته باشند و رفتارهایی که از خود نشان می دهند که مناسب به نظر نرسد. به دلیل اینکه فرد همیشه در تعامل با محیطش می باشد. مشکلات او از ویژگیها و رفتارهای شخص نیست. بلکه آنها را باید در تعاملات او با محیط جست و جو کرد.
در طول زمان برای معرفی این افراد از زبان یا نامهای درستی استفاده نشده است. و سیستم آموزشی سعی کرده است از نظر قانونی و اخلاقی این نامگذاریها را تغییر دهد.
از اوایل سال 1980 این تغییرات شروع شده و نامها و طبقه بندی هایی که براساس نقص بخصوص داده می شوددر حال حاظر بر اساس نیازهای آموزشی می باشد. در واقع هدف این است که سیستم آموزشی، آموزش افراد را بر اساس ارزیابی با جزئیات دقیق و نیازهای آموزشی بخصوص فرد تهیه و برنامه ریزی کند.
آموزش ویژه وظیفه دارد نیازهای آموزشی بخصوص افراد را تشخیص داده و برنامه درسی ویژه تدارک ببیند. در قدیم در آموزش ویژه فرض بر این بود که بر اساس طبقه بندی نقصها، مشکلات این افراد مشخص شود. و چون با این مشکلات در سیستم آموزش عادی نمی توان روبرو شد. و از آنجایی که تقریبا مشکلات و نیازهای آموزشی مشابه می باشد، پس می توان این افراد را در وضعیتهای مشابه با روش مشابه آموزش داد.
در بسیاری از متون به نیازهای ویژه اشاره شده اما تعریف درستی از آن نشده است و فقط به ویژگیهایی بعنوان نیازهای ویژه و اینکه چطور باید به این نیازها رسیدگی کرد پرداخته اند. اما قبل از اینکه بدانیم نیاز ویژه چیست و چگونه می توان به آن پرداخت باید مفهوم نیاز روشن شود.
وهماس می گوید دو نوع نیاز وجود دارد:
-
بعضی از نیاز ها نیازهای اساسی انسان هستند. مانند غذا خوردن، استراحت و سلامت بودن
-
بعضی از نیاز ها ابزار هستند. و بسته به هدفی که انتخاب می کنیم نیاز می باشند.
برآورده کردن نیازهای اساسی از نظر اخلاقی و سیاستی برای ادامه زندگی ضروری به نظر می رسند. نیازهای ابزاری بسته به موقعیت ها و پیشامدها و در ارتباط با کار، عادات یا ارتباطات ما می باشند. اگرچه برای بسیاری از افراد این نیازها در سلامتی آنها عنصری ضروری است. اهداف ، نیازها و اهمیت آنها در ارتباط با فرهنگهای گوناگون می باشد. که ارزیابی آنها را مشکل می سازد و مشکل وقتی بیشتر می شود که صحبت از نیازهای ویژه می شود.
“ویژه” بسته به زمینه ای دارد که معنی به خصوص یا غیرمعمولی می دهد. “ویژه” برای مثال برای افرادی که استعداد بخصوصی برای فعالیت دارند یا استعداد برای کاری را ندارند، استفاده می گردد. لغت “ویژه” می تواند ارزش مثبت یا منفی داشته باشد. در آموزش ویژه ،”ویژه” به ویژگی های نامناسب فرد یا طریق عملکرد او نسبت به هدفی که ضروری به نظر می رسد اطلاق می شود. یا به صورت توانایی یا فعالیتی که برای فرد ضروری و مهم است معرفی می گردد. برای مثال کودکی که باید خواندن و نوشتن یاد بگیرد اگر با روشهای عادی تدریس و با طریق و سرعت معمولی به این هدف نرسد، او نیاز ویژه دارد.
پس وقتی فردی نیازهای ویژه دارد وضعیت او خاص یا متفاوت از دیگران است.
در واقع نیازهای ویژه به جای کلمات اهانت آمیز ناقص یا ناتوان استفاده شده است. این باعث می شود جامعه و مدرسه عملکرد خود را طوری تنظیم کنند که بتوانند نیازهای تحصیلی و آینده شغلی این بچه ها را در جامعه برآورده کنند. وهماس بیان می دارد که آموزش ویژه بر این باور به وجود آمد که هر فردی یکتاست و نیازهای یادگیری او هم یکتا خواهد بود. مشکل در اینجا ویژگی منفی این تفاوتها است.
همانطور که گفته شد شخصی که نیاز ویژه دارد بدین صورت القا می شود که فرد در حالت عملکردی نامناسب است. یا بعنوان یک فرد عادی تلقی نمی گردد. بنابراین آموزش ویژه مسئولیت تصحیح نقصانهای بچه را بعهده دارد. در این سنت توجه کمی به تعهد به این سیاست ،برای مثال چه مقدار یک نقصان در نظر گرفته می شود و بر چه اساسی و تاثیر آن بر |آنهایی که خارج از محدوده نرمال هستند اشاره شده است.
بعضی عقیده دارند که نیازها را می توان براساس اهداف اخلاقی و سیاستهای مورد نظر فهمید. درک نیازهای ویژه بر اساس نظراتی چون حق فرد، خوبی و سلامت او و یک زندگی خوب می باشد که زیرمجموعه خوب بودن فرد، نظر ” توانمندسازی Nussbaum” را به میان می آورد که می گوید:
رعایت مساوات و برنامه ریزیهای اجتماعی باید براساس فرصتها و آزادیهایی که فرد برای رسیدن به عملکردهایی که سلامتی او در گرو آنهاست، ارزیابی گردد.
بر اساس این نظر جامعه موظف است یک سطح حداقل برای تواناییهای اصلی که برای شخصیت و سلامت هر فرد لازم است را برآورده کند.
این تواناییها شامل سلامت فرد، تغذیه مناسب، تکامل جسمانی، اساس اجتماعی حرمت خود و نبودن تمسخر و حق شرکت در سیاست ها می باشد.
روش “توانمند سازی” به زندگی فرد هم از نظر اجتماعی و هم فردی توجه می کند. برای مثال سطح تحصیل بدون هزینه برای هر شهروند و سنی که می تواند از مدرسه استفاده کند را دولت مشخص و امکانات را فراهم کند.
به نظر می رسد مداخلاتی که در نظر گرفته می شود باید با توجه به هدف رشد ظرفیت های فرد باشد. همچنین برنامه ریزی های اجتماعی با توجه به تفاوتهای فردی باشد و این می تواند ما را در بوجود آوردن جوامع و مدارسی کمک کند که پذیرای افرادی با توجه به استعدادهای آنها و نه معیارهای کمی باشیم. همچنین بتوانیم شهروندانی را که باید به توانایی های اصلی و عناصر خوبی و سلامتی برسند حمایت کنیم.
در این راستا فراگیرسازی مطرح می شود. فراگیرسازی در زندگی اجتماعی به سه طریق خود را نشان می دهد:
-
فراگیرسازی تکنیکی
به این معنی که تمام امکانات لازم برای توانمندسازی و شرکت فرد در اجتماع فراهم گردد.
-
فراگیرسازی اجتماعی یا حقوق افراد
در دومین عنصر در فراگیرسازی، موقعیت شخص به عنوان یک فرد در اجتماع و یک شهروند مطرح می گردد.
-
فراگیرسازی نگرشی یا آموزشی
در آن، تعاملات از طریق نگرشها، توجهات دیگران، دوست داشتن و احترام از طرف دیگران می باشد.
عقیده و باور فراگیرسازی اجتماعی مخالف جداسازی است و فراگیرسازی آموزشی را حمایت می کند.
با ما در تلگرام و اینستاگرام همراه باشید.
3 دیدگاه