آموزش دوران کودکی
کم توانان ذهنی مخصوصا آنهایی که کم توانی ذهنی شدید تری دارند. ممکن است در تمام طول عمر نیاز به آموزش داشته باشند. کمک به این افراد باید از بدو تولد آغاز و تا بزرگسالی ادامه پیدا کند. جنتری و السون در سال 1985 گزارش کردند. که در زمینه به کار گیری مهارت ها در مداخلات درمانی به موقع، اقدامات زیادی برای خانواده ها و کودکان انجام شده است. از جمله:
- توسعه برنامه های ارزیابی، تدارک برنامه های درسی مناسب و استفاده از تکنولوژی های پیشرفته آموزشی.
- افزایش تعداد کودکانی که کمک های مختلف دریافت می کنند.
- شناخت نیازها به منظور انفرادی کردن خدمات برای کودکان در موارد لزوم.
مک دانل و هاردمن در 1988 در مرور نوشته های مربوط به مداخلات درمانی اعتقاد دارند. ،مشخصه اقدامات یا تمرینهای ویژه این است که براساس تفاوت با دانش آموزان غیرمعمول، کامل، طبیعی، سازگار. ، در رابطه با خانواده و دوستان و برمبنای نتایج به دست آمده تنظیم شده باشد.
تکنیک های اولیه مثل برنامه های تحریکی نوزاد بر ایجاد عملکردهای حسی، حرکتی و رشد فکری تمرکز دارند. و شامل یادگیری فعالیت انعکاسی ساده و واکنشهای تعادلی می باشند.
راه حل های بعدی مربوط به مراحل مختلف رشد انسان است.
مراحلی که بر اساس طرح های طبیعی رشد تعیین و اغلب به صورت نمودار یا باعنوان مراحل رشد معرفی شده است. زیرا در کودک کم توان ذهنی درمان یا طتبیق مهارتهای یادگیری براساس تفاوتهای کودک از آنچه که طبیعی شناخته شده ارزیابی می شود. پیشرفت مهارتها با بالا رفتن سن ادامه می یابد و میزان آن به عمق یا شدت وضعیت بستگی دارد. بعضی از این بچه ها در حد شدید یا متوسط به سطح عملکردی میرسند. که بعدا با دریافت سطوح مختلف نظارت و پشتیبانی اجتماعی قادر میشوند مانند بزرگترها زندگی کنند.
کودک کم توان ذهنی خفیف در دوره پیش دبستانی امکان دارد. از نظر رشدی تفاوتهایی در مقایسه با همسالان خود داشته باشد. اما این تفاوتها برای والدین چندان مهم تلقی نشود. و در نتیجه درصدد اقدام هم برنیایند. حتی اگر والدین نگران باشند و قبل از ورود به مدرسه به دنبال راه حلهایی باشند ممکن است به متخصصانی مراجعه کنند که اعتقادی به آموزش به موقع ندارند.
این دسته از متخصصان معتقدند که اگر کمکها بسیار زود شروع شود امکان دارد. به جای حل مشکل باعث ایجاد مشکلات دیگری هم بشود. چون ممکن است کودک به آن اندازه از رشد نرسیده باشد. که بتواند خود را با فشارها و برنامه های یادگیری محیط آموزش تطبیق دهد.
این فلسفه رشد در والدین و آموزشدهندگان تثبیت شده است.
آنها معتقدند که باید منتظر بود تا کودک به نقطه ای از رشد برسد که برای یادگیری فعالیتهای ویژه آماده باشد.
متاسفانه این فلسفه موجب شده است که بسیاری از بچه ها در انتظار رشد باقی بمانند و خارج از مدارس عادی نگهداری شوند. نظریه متضاد با فلسفه رشد، جلوگیری از افزایش مشکلات یادگیری و رفتاری از طریق مداخلات درمانی زودهنگام است. مثلا در پروژه Head start که یک برنامه پیشگیرانه بود. ابتدا بودجه ای توسط دولت برای کودکان نیازمند در نظر گرفته شد و سعی بر این بود که کودکان محرومی که در ریسک یا زیان بیشتری بودند قبل از ورود به مدرسه تشخیص داده شوند.
اگرچه برنامهها نتوانست به نتایج پیش بینی شده دست پیداکند اما آغازی بود برای قبول منطق آموزش قبل از ورود به مدرسه، در آموزش و پرورش استثنایی که در قوانین سال 1986 زیر قانون عمومی 457-99 به تصویب رسید.
آموزش و پرورش برای دوران کودکی و سنین دبستانی
برنامه آموزشی کودکان کم توان ذهنی سنین دبستانی، کاهش وابستگی به دیگران و در عین حال آموزش تطبیق با محیط را مورد توجه قرار می دهد. در نتیجه برنامه درسی باید روی اموری متمرکز شود که رابطه کودک را با دیگران برقرار و بر استقلال اجتماعی وی تاکید داشته باشد.
این برنامه ها برای کودکان کم توان ذهنی معمولا شامل مهارت های حرکتی، مواظبت از خود یا خودیاری، مهارت های اجتماعی، ارتباطات و عملکرد درسی می باشد.
مهارت های حرکتی:
به دست آوردن مهارت های حرکتی یک بخش اساسی از روند رشد و پیش نیازی برای یادگیری موفق در قسمت های دیگری مثل خودیاری و مهارتهای اجتماعی است.
مون و بانکر در 1987 می گویند که مهارتهای حرکتی درشت و ظریف هردو تقریبا برای موفقیت در هر زمینه ای اهمیت دارند. لازم است آموزش مهارت های حرکتی درشت و ظریف به عنوان فعالیت های پایه ای به صورت قاعده ای کلی مطرح باشد.
راه رفتن می تواند در فعالیتهای اجتماعی مثل یادگرفتن، خرید از فروشگاه مواد غذایی نزدیک، رفتن به مدرسه یا محل کار بدون نیاز به کمک دیگری تاثیر داشته باشد. رشد مهارتهای حرکتی درشت شامل تحرک معمولی و رابطه بدن با محیط می شود. مهارت های حرکتی بزرگ به ترتیب از حرکتهایی که تعادل را امکان پذیر می سازد تا سطح های بالاتر، امکانات تحرکی منظم را توسعه می دهد.
الگوهای تحرکی، حرکت آزاد شخص در محیط را مورد نظر دارد. حرکتهای بزرگ شامل کنترل سر و گردن، چرخیدن، راست نگه داشتن بدن، نشستن، خزیدن، چهاردست و پا رفتن، ایستادن، قدم زدن، دویدن، پریدن و جست و خیز کردن است.رشد مهارتهای حرکتی ظریف نسبت به مهارتهای حرکتی درشت به دقت و تعادل بیشتری نیاز دارد.
مهارتهای حرکتی ظریف شامل دسترسی پیدا کردن به اشیا، گرفتن و یا درست کردن اشیا از طریق تعادل است.
مهارتهای خودیاری:
توسعه مهارت های مواظبت از خود مفهوم دیگری است که با استقلال در رابطه می باشد. فعالیت های مراقبت از خود شامل غذا خوردن، لباس پوشیدن و کارهای شخصی در رابطه با بهداشت فردی است. مانند مهارتهای غذا خوردن، نوشیدن با لیوان و رفتارهای مناسب سر میز غذا مثل استفاده از ظروف و دستمال و رعایت آداب معاشرت.
فعالیتهای مربوط به لباس پوشیدن، از بستن دکمه ها ، زیپ، سگک، بستن بند، گره زدن تا انجام امور شخصی مربوط به بهداشت یعنی عملکردهای اولیه شامل توالت رفتن، دست و رو شستن، حمام کردن، مسواک زدن دندانهاف شانه زدن و شستن مو می باشد.
مهارتهای اجتماعی:
آموزش فعالتهای اجتماعی با مهارتهای خودیاری مخصوصا در رابطه با مفاهیم مواظبت از خود و توسعه روابط صحیح شخصی، قرین هستند. در آموزش کارهای اجتماعی اهمیت ظاهر فیزیکی، آداب مناسب استفاده درست از اوقات فراغت و رفتار جنسی مورد تاکید قرار می گیرند. همچنین کارهای اجتماعی ممکن است به توسعه ویژگی های شخص که مبین موفقیت در جامعه می باشد، توجه خاصی داشته باشد.
مهارتهای ارتباطی:
سیستمهای ارتباطی کودکان کم توان ذهنی معمولا سه شکل دارد.
- زبانی لفظی یا گفتاری
- ارتباط دستی مثل زبان اشاره یا زبان لوحه
- ترکیبی از روشهای گفتاری و دستی
مساله مهم این است که فرد بتواند به گونه ای با دیگران رابطه ایجاد کند.
مهارتهای عملی درسی:
برنامه درسی عملی سعی دارد معلومات کودک را در امور روزانه، تفریحات و مهارتهای شغلی توسعه دهد. درسهای عملی موقعی آموزش داده می شود که کودک در دوران کودکی نیاز به مهارتهای پیشین داشته باشد.
با ما در شبکه های اجتماعی همراه باشید.
3 دیدگاه