انگیزش در لکنت:
انگیزش یک مرحله از درمان نیست. ما باید از اوایل درمان در مراجعه کننده انگیزه ایجاد نماییم.اما مشکلات انگیزشی در سرتاسر فرایند برنامه درمانی رخ می دهند.
در مورد اهمیت انگیزش نمی توان اغراق کرد. لکنت مشکلی است که مراجعه کننده برای خودش ایجاد می کند.مراجعه کننده باید مسئولیت رفتار های لکنتش را برای حذف یا اصلاح آنها بر عهده بگیرد.
موفقیت یا شکست در درمان بستگی زیادی به انگیزه مراجعه کننده و بستگی کمتری به متخصص بالینی و برنامه درمانی دارد .این چیزی است که مراجعه کننده باید هنگام مراجعه به کلینیک به آن اعتقاد داشته باشد.شناخت تمام مشکلات انگیزشی که در افراد لکنتی بزرگسال اتفاق می افتد ممکن نیست،اما می توانیم بر چهار مشکل شایع آن تمرکز کنیم:
-
تنظیم هدف
-
بیزاری از لکنت
-
عدم اعتماد به متخصص بالینی
-
بی اعتنایی به رها کردن نتایج ثانویه
تنظیم اهداف بسیار عالی یا بسیار کم ارزش
تنظیم هدف در یکی از این دو جهت بسیار مشکل ساز است.برخی از مراجعه کنندگان هدف های بسیار حقیر و کوچکی برای خود قرار می دهند زیرا به طور غیر معمول دارای ارزوهایی در سطح پایین هستند.ممکن است فرد لکنتی که مشکل خود را تا دوران بزرگسالی به همراه اورد در ابتدا،و برای همیشه درباره خود؛به عنوان یک فرد لکنتی بیندیشد.او خودش را نالایق و نامطلوب می شناسد.
امکان دارد او هدف های بسیار حقیرانه ای را برای خود در نظر بگیرد،زیرا اعتقاد دارد شایستگی رسیدن به هیج چیز غیر از اهداف حقیرانه را ندارد .
ما می توانیم با نشان دادن اینکه لکنت تنها یک ویَژگی گفتاری است به ایجاد انگیزش در این مراجعه کننده کمک نماییم.
ما می توانیم به طور واقع بینانه به او کمک کنیم تا امتیازات و تعهداتش را ارزیابی نماید.واضح است که لکنت برای فرد گرفتاری ایجاد می نماید. اما،در بیشتر افراد به واسطه هوش و ویژگی شخصیتی مثبت بیش از حد معمول متعادل نگه داشته می شود و درست است که لکنت اغلب تصورات شخصی فرد لکنتی را انتقال می دهد، اما متصص بالینی باید در متقاعد او به اینکه این طرز فکر درست نیست تلاش نماید.
لکنتی های دیگری هم وجود دارند که اهداف غیر واقع بینانه ای برای خود در نظر می گیرند.به عنوان مثاال،ممکن است هدف یک مراجعه کننده ،گفتار «کامل» باشد،اما او به طور دقیق درک نکرده است که گفتار «طبیعی» نیز دارای نقایصی می باشد.
این مشکل کوچکی است و معمولا ازاین طریق که مراجعه کننده یک گوینده را با دید تجزیه و تحلیل گرانه و عینی،مشاهده نماید به سرعت حل می شود.او کشف خواهد کرد که حتی بهترین گویندگان طبیعی نیز کاملا روان صحبت نمی کنند.
اهداف والای دیگری وجود دارند که برای مراجعه کننده و متخصص بالینی مشکل ساز می باشند.ممکن است فرد لکنتی هدفهای شغلی غیر واقع بینانه ای برای خود قرار دهد.
احتمال دارد چنین گمان کند که «اگر من لکنت خود را متوقف کنم،هر کاری بخواهم انجام می دهم»این مراجعه کننده استعداد و امتیازات خود را با دید مثبت نگاه می کند.برای مثال او باید درک کند که ناتوانی در تکمیل دوره های مهندسی هسته ای هیچ ربطی به مسأله روانی گفتار او ندارد.
ناخوشایندی لکنت:
بیزاری از لکنت در انگیزش دخالت دارد.
اگر مراجعه کننده به طور ارادی نسبت به تجربه ناهنجار خود بی اعتنا باشد،هیچ پیشرفتی در درمان نخواهد داشت.
او باید قادر به حس کردن،دیدن و شنیدن لکنت خود برای درک بیشتر ان باشد.بنابرین متخصص بالینی باید به مراجعه کننده کمک کند تا یک نگرش واقعی نسبت به رفتار های لکنتش به دست اورد.
زمانیکه این امر اتفاق بیفتد،مراجعه کننده می تواند رفتارهایش را شناسایی و اصلاح نماید.
تاریخچه شکست،بی اعتمادی به بار می آورد:
گاهی اوقات متخصص بالینی از اینکه به دلیل بی اعتمادی به درمانگر در مراجعه کننده دارای لکنت انگیزش ایجاد نمی شود،شگفت زده می گردد.
معمولا منشا این مشکل،تاریخچه ای از شکستها می باشد.مراجعه کننده به متخصص بالینی خود اعتماد نمی کند زیرا تجربیات درمانی گذشته او هیج دلیلی بر این اعتقاد که موفق خواهد شد به او نمی دهد.متخصص بالینی باید اعتماد ایجاد نماید.
فواید لکنت:
برخی از مراجعه کنندگان انگیزه ای برای حذف یا کنترل لکنت خود ندارند به این دلیل که نمی خواهند پاداش های ناشی از ناروانیشان را از دست بدهند.
فرد لکنتی اغلب به دلیل لکنتش مسئولیت پذیزی کمتری دارد.او به خاطر لکنت تلفن نمی زند،پیامی را نمی رساند و یا گزارشی در کلاس ارائه نمی دهد.همچنین ما باید بفهمیم لکنت بهانه مناسبی برای شکست است.اگر توجهی به لکنت فرد لکنتی نشان ندهیم،او مجبور است با یک سری واقعیتهای نامناسب روبه رو شود.ماباید وی را متقاعد سازیم که روانی گفتار بسیار با ارزشتر از« فواید» لکنت است.
ارزیابی هزینه کردن نسبت به ارزش داشتن:
روش های قابل استفاده خاصی برای ایجاد انگیزش در فرد دارای لکنت زبان وجود دارد.
شاید یکی از موثرترین روش ها کمک به مراجعه کننده در ارزیابی ارزش و بی ارزشی درمان است.هیچگاه نباید به مراجعه کننده بگوییم درمان آسان و بدون درد است،اما می توانیم اورا قانع نماییم که نتیجه نهایی روانی گفتار ارزش این هزینه را دارد. این ارزشها انواع مختلفی دارند.
در بعضی موقعیتها،یکی از ارزشها،ارزش مالی است.در تمام موقعیتها،سرمایه گذاری وقت و انرژی وجود دارد.فرد لکنتی در حال درمان باید انتظار شکست،موقعیتها نامطلوب موقتی و حالات غیر طبیعی هدفمند را داشته باشد.
همچنین او باید منتظر رهایی از الگوهای رفتاری کلیشه ای خود باشداو باید امادگی پذیرش ترس و اضطرابش را داشته باشد.ارزشهایی وجود دارند که بسیار مهم هستند ولی نتیجه آنها مهمتر است.متخصص بالینی باید نسبت به این حقیقت که اکثر مراجعه کنندگان به ارزش هزینه کردن نسبت به فایده داشتن اشتیاق بیشتری دارند،حساس باشد.
متخصص بالینی باید به مراجعه کننده بفهماند که روانی گفتار،چگونه زندگی او را در جهات مثبت تغییر میدهد.
این امر می تواند به طور بلقوه تاثیر مثبتی بر ارتباطات بین فردی و فرصت های شغلی مراجعه کننده داشته باشد و همچنین باعث بهبود خودپنداری ومی گردد.
روانی گفتار،تفاوت اورا با دیگران از بین می برد و ارتباطات اجتماعی اورا در زندگی راحت تر می کند و به معنای واقعی،روانی باعث از بین رفتن شکسته نفسی فرد می گردد.این مسئله برای افرادی که به اثر لکنت در زندگی قربانیان ان حساس نیستند،مبالغه امیز به نظر می رسد.بحث هزینه کردن نسبت به ارزش داشتن مربوط به یک زمان خاص نیست.
طی فرایند درمان و به خصوص در حین لحظات سخت و دردناک،متخصص بالینی باید به مراجعه کننده متذکر شود که زمان،تلاش و درد،سرمایه های با ارزش جهت روانی گفتار در اینده هستند.
تعهد و کارایی متخصص بالینی:
متخصص بالینی می تواند با ارائه شایستگی و تعهدات بالینی خود مراجعه کننده انگیزه ایجادنماید.
متخصص بالینی با اثبات آگاهی و دانش خود از ماهیت لکنت،پاسخگویی درست به سوال ها،آمادگی وسازماندهی برای هر جلسه درمان و از طریق نشان دادن توانایی برای تطبیق خود بانیاز های خاص مراجعه کننده در طول و بین جلسات و با اجرای شیوه های حرفه ای در تمام لحظات شایستگی خود را به مراجعه کننده نشان می دهد.
وی همچنین با برقراری ارتباط میان درک کامل و اهمیت آن،با تمایل نشان دادن به سهیم بودن در رفتار های غیر طبیعی مراجعه کننده درتلاش برای درک آنها و با دردسترس بودن برای تماس های تلفنی و مشاوره،زمانیکه مراجعه کننده مشکلات و نگرانی های پیش بینی نشده دارد تعهدات خود را نشان می دهد.
متقاعد کردن مراجعه کننده در این مورد که موفقیت قابل دسترس است:
متخصص بالینی با ایجاد امید می تواند انگیزش به وجود بیاورید.
دلیل اینکه مردم انگیزه ای برای انجام کاری ندارند این است که هیچ دلیلی برای امیدوار بودن به اینکه چیزی ممکن است تفاوت ایجاد کند ندارند.
اگر امیدوار بودن به اینکه چیزی ممکن است تفاوت ایجاد کند ندارند.اگر بتوانیم به فرد لکنتی نشان دهیم که برای اعتقاد داشتن دلیلی وجود دارد،کاردرمان از تمام جهات آسانتر خواهد بود.بهترین منبع امیدواری وجود یک مراجعه کننده موفق است.
در بیشتر مراجعه کنندگان با مشاهده شخصی که بر لکنتش فائق آمده است .به طور نسبی انگیزش ایجاد می شود.البته یک مراجعه موفق تأثیر بیشتری خواهد داشت،اما نوار کاست یا نوار ویدئویی«قبل»و«بعد»از درمان نیز بسیار موثر است.
متخصص بالینی همچنین می تواند از طریق رسم منحنی ای که پیشرفتهای مراجعه کننده را نشان می دهد،وی را امیدوار سازد.
موفقیت اغلب با گام کوچکی پیش می رود،بنابرین مراجعه کننده از پیشرفت خود غافل است.
با محاسبه و رسم منحنی برای رفتار،متخصص بالینی می تواند پیشرفت مراجعه کننده را در شکل ساده اما نمادین به او نشان دهد.اگر مراجعه کننده ببیند پیشرفت کرده است،انگیزه ای برای ادامه تلاش هایش در او ایجاد می شود.
نشان دادن مسیر روان صحبت کردن به مراجعه کننده:
یکی دیگر از روش های که به انگیزش مراجعه کننده کمک می کند،ترسیم توالی درمان است.
این روش باعث ایجاد اعتماد و اعتقاد به متخصص بالینی می گردد زیرا،مراجعه کننده معتقد است الگویی وجود دارد که متخصص بالینی آن را درک می نماید.نقشه درمان به مراجعه کننده اجازه می دهد بفهمد در کجای فرایند درمان قرار دارد.
اگر ببیند به سمت جلو حرکت می کند،تمایل بیشتری برای تلاش در درمان و کامل کردن تکالیفش در خارج از کلینیک خواهد داشت. اعتقاد من این است که درک کردن همیشه انگیزش را در مراجعه کننده بزرگسال افزایش می دهد.
متخصص بالینی باید روش،هدف و منطق هر مرحله را در فرایند درمان توضیح دهد.
مراجعه کننده را در تنظیم اهداف درگیر نمایید:
اگر مراجعه کننده در ایجاد اهداف کوتاه و بلندمدت مشارکت داده شود،انگیزه بیشتری خواهد داشت.
مشکل متعلق به مراجعه کننده است.اوباید احساس نماید راه حلی در اختیار دارد.اگر مراجعه احساس کند مسئولیت برای تنظیم اهدافش در برنامه دارد،تمایل بیشتری به تلاش در برنامه درمان از خود نشان خواهد داد.
دادن این مسئولیت به فرد لکنتی کار مهمی است،بنابرین او از ابتدا احساس می کند متخصص بالینی نمی تواند به او روانی گفتار را ببخشد.روانی گفتار با صرف زمان و تلاش از جانب مراجعه کننده به دست می آید.متخصص بالینی یک راهنما و معلم است،نه یک شفا دهنده.
پاداش پیشرفت:
در نهایت متخصص بالینی می تواند با ایجاد تقویت برای پیشرفت، انگیزه یا انگیزش ایجاد نماید.
تقویت کننده اساسی در درمان،رضایت متخصص بالینی است.ممکن است رضایت وی،کلامی یا غیر کلامی باشد.اینکه مراجعه کننده دقیقا بداند چه چیزی تقویت می شود مهم است.به عنوان مثال در طول مرحله شناسایی ،متخصص بالینی توصیف دقیق از رفتار لکنت را تقویت می کند نه روانی گفتار را.
در مرحله شناسایی،رفتار لکنت ضروری است.در حقیقت متخصص بالینی آشکارا مراجعه کننده رابرای تمایلش به لکنت تقویت می کند.
همانطور که در درمان ادامه می یابد، اهداف تغییر می کند و پیشرفت به طور پیوسته دوباره تعریف می شود.این مهم است که ما به سرعت به خود رضایتی برسیم.مراجعه کننده در زمان ارزیابی و تقویت گفتارش در جهان خارج متخصص بالینی را همراه خود ندارد.
او خود باید متخصص بالینی،منبع انتقاد و تقویت خودش باشد.وابستگی مراجعه کننده به متخصص بالینی ممکن است به من متخصص بالینی ضربه وارد کند،و این امر می تواند برای موفقیتهای دراز مدت و انتقال روش به بیرون از کلینیک بیش از اندازه مضر باشد.
اینستاگرام کلینیک یاشا ـ خدمات گفتاردرمانی ـکاردرمانی ـ روانشناسی در گرگان ـ متخصص لکنت زبان
انجام اصلاح به طور خودکار در لکنت
1 دیدگاه